درجات سی و سه گانه فراماسونری
درجات سی و سه گانه فراماسونری به شرح زیر است :
1 کارآموزی Apprentice Entered
درجات سی و سه گانه فراماسونری به شرح زیر است :
1 کارآموزی Apprentice Entered
با این که
مدتی است گروههای تحقیقاتی در حوزه و دانشگاه نسبت به ورود و فعالیت
جنبشهای فکری مخرب مانند شیطانپرستی به ایران هشدار دادهاند، اما هنوز
برای مقابله با این گروههای فکری، نظام اطلاعرسانی منسجمی وجود ندارد و
آثار و نمادهای آنان به راحتی در حال افزایش است. تاسفانگیزتر این که
بسیاری از جوانان ناآگاهانه و ناخواسته به تبعیت از مرام فکری شیطانپرستان
میپردازند.
طبق گزارشی که روزنامه جامجم وابسته به صدا و سیمای
جمهوری اسلامی منتشر کرده است؛ ستاره صبح یا پنتاگرام، صلیب وارونه، صلیب
شکسته یا چرخ خورشید، سر بز، عدد 666، خفاش، ماسک حیوانات درنده،
برهنهپوشی و ... از جمله نمادهایی هستند که این روزها با رنگها و شکلهای
جذابی به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، دستبند، پیراهن، شلوار، کفش، ساعت و
... مشتریان جوان را به سوی خود جذب میکنند. شاید حتی تولیدکننده ایرانی
این وسایل و پوشاک هم نداند که معنی و مفهوم این نمادها چیست و به دلیل
تاکید بیش از حد بر زیبایی ظاهر محصولات و البته تقلید از نمادهای غربی،
استفاده از آنها در بازار تزئینات و پوشاک ایران در حال افزایش است و
متاسفانه هنوز اطلاعرسانی دقیقی نسبت به این نمادها در جامعه وجود ندارد.
امروزه بر همه پژوهشگران و محققین موضوع مهدویت و فراماسونری، اثبات شده که فراماسونها کاملاً نمادگر هستند..این نمادگرایی حتی در نوع پوشش نیز خود را به نمایش میگذارد.سطح هر ماسون در هر یک از لژها بر اساس درجه بندی است که این درجه بندی از عدد یک شروع شده و تا عدد سی و سه ادامه دارد.اگر در ارتش و سازمانهای نظامی سطح و درجه هر شخص بر اساس سردوشی(پاگون) مشخص می باشد، در لژهای فراماسونری بر اساس نوع لباس، نوع انگشتر، نوع حرکات رخ در رخ(face to face ) مانند مصافحه و چگونگی انجام فرائض مذهبی(!!!!) مشخص می شود.
در این مقاله تعدادی از انگشترهای نمایانگر سطح هر یک از ماسونها را خدمتتان معرفی می نمایم.
با تشکر از دکتر مهدی.م برای ارسال مطلب...

شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشهای خودپرستانه دارند.به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله یک توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)

در سال 2007 به واسطه استراتژی کوه یخ (iceberg strategy) کم کم برخی راز های خود را فاش کرد تا به چند هدف برسد . یکی از اهدافی که آنان از طرح علنی کردن
فراماسونری می خواهند به آن برسند؛ منتسب کردن برخی از نماد ها به مسلمین
است. تا آنجا که
ما مشاهده کردیم ظاهرا این پروژه در حال تکمیل شدن است .
کل مطلب را در سه عنوان بررسی میکنیم :
2- ماسونر نشان دادن جمهوری اسلامی ایران (مرکز بیداری جهان)
« نگاهی به تحرکات مشکوک تشکیلات فراماسونری »

آنچه بیان می شود ، نشان می دهد که تشکیلات فراماسونری در یک سازماندهی نوین ، امروزه ورای نمادسازی و سمبل گرایی در عرصه یک جنگ نرم تمام عیار با تمامیت اسلام درگیر شده و همه نیروهایش را به این میدان فراخوانده است تا دریک درگیری نفس گیر پس از فروپاشی ایدئولوژیک جامعه اسلامی ( همچون تجربه آندلس)، فروپاشی فیزیکال آن را شاهد باشد...
مطلبی بلند ولی بسیار مهم و کامل

مقدمه:
فرامـاسون یعنی بنای آزاد. ساختمانی که مرکز فعالیت
ماسونها بـاشد لـژ می نامند. فراماسونری ، یک تشکیلات مخفی است که در سطحی جهانی
و با عـمـق و دامنه بسیار وسیعی در بسیاری مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دخالت
و اعمال نظر مینماید و در بسیاری از رویدادهای عمده تاریخ نقش مؤثری داشته و
دارد. فراماسونها معمولا اعضاء خود را از بین افـراد سرشناس و ذینفوذ جوامع
انتخاب می کنند. بزرگترین اهداف گروه ماسونی این است که جامعه را برای حکومت جهانی
ضد مسیح(دجال) یا فرعون جدید آماده کنند. سه مرکز اصلی فراماسونی فرماندهی اصلی[1] همه
لژهای تابعه را در کشورها و شهرهای جهان به عهده دارند که در عین حال نقش
سازماندهی و هماهنگی را نیز ایفا میکنند. جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا و
بسیاری از رؤسای جمهور دیگر آن کشور تا امروز،ادوارد هفتم پادشاه انگلیس و بسیاری
از گردانندگان انقلاب کبیر فرانسه از قبیل منتسکیو و روبسپیر و مارا و دانتون
و...و قبل از آنها علماء و هنرمندان در فرانسه مثل مولیر و اصحاب دایرةالمعارف
و...و بسیار افراد سرشناس دیگر از اعضاء مشهور فراماسونی هستند. فراماسونری قطعا
از اذناب و وابستگان صهیونیسم بینالملل و در جهت منافع و مطامع آن است. فراماسون
آن ها قابیل ارادت خاصی دارند در حالی که او را سر دسته ی شیطان پرستی می توان
نامید. منشا فراماسون ها از مصر باستان است. خطرناکترین جمعیتهای زیرزمینی که به
منظور درهم ریختن ارکان اسلام و خدمت به اهداف یهود تشکیل شده،همان تشکیلات
ماسونی است. بزرگترین دشمن ماسون ها در جهان ایران است. این مسئله را اینطور می
توان توجیه کرد که چون آمریکا کشوری ماسونی است و بزرگترین دشمنش ایران است. لازم
به ذکر است بهائیان نیز فراماسون هستند و روابط صمیمانه ای با اسرائیل و یهود
دارند. جمعیتهای ماسونی را هدف معینی جز خدمت به صهیونیسم جهانی و تأمین و تسلط
آنان بر جهان نیست.محفل ماسونی بریتانیا اهداف خود را در امور ذیل مشخص گردانید:
حفاظت
کامل از یهودیت کامالا دین یهودیت بعد از
جنگ های صلیبی دچار انحراف شد. نام این دین، کامالا گذاشته شد. این تفکر جدید
کاملا بطور کامل در مسیحیت نفوذ کرد و آنها را نیز تغییر داد. شاید کامالا باعث
ایجاد فراماسونی جدید شد.
جنگ
با ادیان
پراکندن
روح الحاد و فکر اباحیت بین ملتها(منظور از اباحیت،آزادی جنسی است بین هر زن و
هر مرد
هدف
ماسونیسم : با تشکیل این حزب سعی میشود سایر ادیان،اخلاق دولتها و ملتها را از
جانب یهود ریشهکن سازند...ایده اعضاء بر حسب نوشتههای کتاب«الخطب الاربع» چنین
است : عقاید و رموز و اشارات ما به لغت مصری فرعونی است که به وسیله بنیاسرائیل
به ما ارث رسیده است...هدف حزب:حزب ماسونی نباید قانع به یک یا دو یا سه دولت
باشد؛بلکه سلطهاش باید جهان را در بر گیرد و برای نیل به این هدف،اولین
مرحله،نابودی ادیان و علماء روحانی است که از بزرگترین و خطرناکترین دشمنان ما
محسوب میشوند...باید بزرگترین دشمن بشریت را که«دین»نام دارد محو و نابود
سازیم.افراد حزب ماسونی نباید معتقد به هیچ دینی باشد مگر در صورت ظاهر آن هم برای
فریب مردم. در ضمن باید یادآور شد که فراماسون ها نیز برای ورود به اسلام و از بین
بردن آن گروه مخصوصی تشکیل داده بودند. این گروه قبل از بعثت پیامبر شروع به
فعالیت کرده است. حتی شاید افرادی یهودی که به دنبال پیامبر بودند همین افراد
باشند. این افراد درصدد ترور پیامبر بودند. نام این گروه shriner
است
و به اختصار(A.A.O.N.M.S)
نامیده
می شوند. از علامت های این گروه « ماه و ستاره » ، « کلاه عثمانی » و « شمشیر عربی » را می توان نام برد.
عقاید
ماسون ها:
بزرگداشت
شیطان و نماد های شیطانی
زن
و مرد اول، خالق نسل انسان ها و مقام نیمه خدایی دارند.
اعتقاد به آداب رسوم مصر باستان
اعتقاد
امونیسم و ماتریالیسم[2] و عدم
اعتقاد به فراماده و روح و فرشته ...
خدا
را قبول ندارند و برای تعریف خدا این گونه نظر می دهند: خداوندی که همه چیز را
آفریده محققا همان انرژی است.
نماد
ها فراماسون:
چشم
جهان بین
پرگار
گونیا
ستاره
ی پنج گوش
جمجمه
و استخوان
عدد
666( علامت شیطان پرستان) یا FFF و عدد 13 و عدد 33 و در آخر مقدمه اين را هم بگوييم
كه شيطان بسيار ضعيف است و حيله هاي آن به جايي نمي رسد. هم اين طور كه در صفحه ي
بعد آيه اي از قرآن كريم مي بينيد :
اَلَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الّطاغوتِ فَقاتِلوا اَولیاءَ الشَّیطانِ اِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفا .[3]
ترجمه : اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه طاغوت (شیطان) جهاد می کنند ، پس شما با دوستان شیطان بجنگید که مکر و سیاست شیطان بسیار ضعیف و سست است.
[1] - آن سه مر كز اصلي در پاريس ، لندن و آمريكا است .
[2] - ماده گرايي
[3] - قرآن كريم – سوره ي نساء /76
در اقصینقاط جهان از مسجد بزرگ سلطان احمد ترکیه تا صحن کلیسای اعظم سنت پیتر در واتیکان و محوطه کاخ سفید آمریکا شاهد ستونهایی با رأی هرمی شکلی هستیم که سر به فلک کشیدهاند. این ستونها نمادهایی از الحاد و پاگانیسم نزد ادیان باستانی مصر بودند که در بازههای مختلف زمانی تفاسیر مختلفی از آنها شده است. امروزه ابلیسکها تبدیل به یکی از نمادهای مورد احترام فراماسونری و پیروان فرقههای شیطانپرستی شده و این گروههای در چند قرن گذشته سعی داشتهاند که آنها را در جای جای جهان پراکنده سازند.
نگاهی به پیشینه نمایه ابلیسک
ابلیسک (obelisk) که برگرفته از واژهای یونانی به معنای ستون برافراشته است یک بنای یادبود باریک با قاعدهای مربعشکل بوده که در بخش فوقانی آن یک هرم قرار داده شده است. بر ساس اساطیر مصر باستان این بنا با خدای خورشید یعنی "رع" (Ra) مرتبط میشد. بدين صورت که اين نماد اشعهای از اشعههای خورشيد بود که به صورت سنگي درآمده است و "رع" الهه خورشيد درون اين سنگ قرار دارد. در زبان مصر باستان بر اين بنا نام "تِجِن" (Tejen) نيز مینهادند، مصريان معتقد بودند بدنه بلند و باريک ابليسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نيز مظهر دورکردن نيروهای منفی و باد و توفان است. ابليسک در دوراني نيز نماد ازيريس(Osiris) شد. زيرا اعتقاد بر اين بود که اين الهه توانسته بر تمامی خدايان ديگر تفوق بيابد به همين دليل دارای قدرتهايی از هر يک از خدايان ديگر شده بود و لذا ابليسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشيد يا رب السماوات) نصيب ازيريس (خدای مرگ و دنيای زيرزمين) شد. نفس ازيريس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده میشد و اين باع بود که حيثيت و شخصيت و قدرت را براي ازيريس به همراه داشت و نماد بانبجت نيز قوچ بود و اين دليلی بود برای پرستش اين حيوان توسط عده اي از مردم مخصوصاً در شهر منديز (Mendes) در زمان باستان. از اینجاست که رابطه میان ابلیسک و فرقههای فراماسونی و ایلومیناتی آغاز میشود که در بخشهای بعدی بدان خواهیم پرداخت.
در جلوی هر معبد مصری معمولا دو ابلیسک قرار داده میشد. ابلیسکهای باستان معمولا به صورت یک تکه از سنگ ساخته میشدند در حالیکه ابلیسکهای کنونی از قطعات مجزا ساخته و ممکن است، چنانکه در مورد ابلیسک یادبود جرج واشنگتن شاهدیم، دارای فضای درونی نیز باشند.

تصویر درب ورودی معبد لوخور که یکی از ابلیسکهای آن باقی ماندهاند
البته از دیگر تفاسیر در مورد اسطورهشناسی ابلیسک میتوان به موردی دیگر نیز اشاره نمود: مردمان مصر باستان معتقد بودند اگر انسان نام خود را در جایی ثبت نکند بعد از مرگ انسان ناپدید خواهد شد. به همین علت هر کس سعی میکرد نام خود را در جایی ثبت نماید. فراعنه نیز نامهای خود را در مکانهای مختلفی ثبت میکردند که یکی از آنها ابلیسک بود. در حقیقت میتوان گفت که ابلیسک هرمی است که بر روی یک ستون قرار داده شده است. این بخش فوقانی هرمی شکل قسمت اصلی بنا و نمادی مهم بود. تقدیم شدن ابلیسک به خدایگان خورشید در حقیقت بدین معنا است که هرم موجود در رأس آن تقدیم به خدا میشود تا نام اهداء کننده تا ابد باقی بماند. خطوط حکاکی شده بر روی ابلسيک به خط هيروگليف میباشد و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی رع، سفرهای روزمره رع در آسمان ها و پيروزیها و جشنها است.
البته نمادها ابلیسک چه در دوران باستان و چه اعصار و قرون بعدی محدود به مصر نماندند. برای مثال رومیها از ابلیسکهای مصری تأثیر فراوانی گرفته و در بخشهای مختلفی از امپراطوری خود این نمادها را بر پا داشتند که از میان آنها میتوان به ابلیسک آرلس (Arles) در فرانسه، ابلیسکهای شهر بنونتو در ایتالیا (Benevento)، ابلیسک تیتوس سکستیوس آفریکانوس (Titus Sextius Africanus) در مونیخ و یا ابلیسکهای شهر روم در ایتالیا اشاره نمود. نمونههای ابلیسک را میتوان در تمدنهای آشور، امپراطوری اکسوم در نیجیریه، منطقه کرالا در سواح جنوبی هندوستان، امپراطوری بیزانس، بالاخص در کشور کنونی ترکیه، و یا حتی در پرو – ابلیسک تلوو (Tello) که در سال 1919 کشف شد – مشاهده نمود.
![]() |
![]() |
رواج ابلیسکها در قرون مدرن
نکته جالب توجه در مورد ابلیسکها این است که این نمادهای پاگانیسم هماکنون رواج بسیاری یافتهاند و در سه قرن گذشته صدها ابلیسک در نقاط مختلف جهان ساخته شده است. شاید بتوان این سازه شرکآلود را جزو معدود نمادهایی دانست که تا بدین حد در میادین و اماکن مختلف جهان مورد استفاده قرار میگیرند. نمونههای مختلف ابلیسکها را میتوان در کشورهایی چون آمریکا، انگلستان، روسیه، ایتالیا، سوئد، فرانسه، اسکاتلند، ولز، رومانی، اروگوئه، ایرلند، پاکستان، سنگاپور، آرژانتین، نیوزیلند، ونزوئلا، اسرائیل، برزیل، پورتوریکو، جمهوری دومنیکن، بولیوی، صربستان، کانادا، جاکارتا، کره شمالی و فیلیپین مشاهده نمود. مشهورترین ابلیسک دوران مدرن که در عین حال بزرگترین ابلیسک تاریخ نیز است، ابلیسک یادبود جرج واشنگتن، اولین رئیسجمهور آمریکا و از اعضای ارشد لژهای ماسونی، است که در قرن نوزدهم در آمریکا ساخته شد.

ابلیسک بوئنسآیرس که در سال 1936 ساخته شده و در سال 2005 بازسازی گردید
اهمیت ابلیسک در فرامانسونری و آیین شیطانپرستی
همانگونه که قبلا نیز مورد اشاره قرار گرفت نفس ازيريس، باع به نام بانبجِت خوانده میشد و اين باع بود که حيثيت و شخصيت و قدرت را برای ازيريس به همراه داشت و نماد بانبجت نيز قوچ بود و اين دليلي بود برای پرستش اين حيوان توسط عدهای از مردم مخصوصاً در شهر منديز در زمان باستان. و قوچ منديز يا همان بانبجت، سپس تبديل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقههايی از فراماسونری مانند شواليههای معبد (Knights Templar) که در جنگهای صليبی نقش ويژهای داشتند، قرار گرفت. هم اينک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا (Kabbalah) از فرقههای عرفان يهودی و فراماسونری است. بفومت يک بز است با نماد ستاره پنج ضلعی (البته دقت گردد که ستاره پنج ضلعی در پرچم برخی دول اسلامی تمایز آشکاری با این ستاره دارد و صورت واژگون آن است) بر روی پيشانی که علامت کنونی شيطان پرستان و فراماسونها میباشد. بفومت در نگاه کاباليستی در يک دست مرد و در يک دست زن است، هر دو دستش علامت هرمتیسم (Hermetecism) که يک دست به سمت ماه سفيد(Geburah) و دست ديگر به سمت پايين به سمت ماه سياه (Chesed) است که اين علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بين دو شاخ بز بفومت يک شعله هوش(Intelligence) است. در محل آلت تناسلي بفومت يک ميله وجود دارد که نشانه "زندگي بی پايان " آن (که نمادش ابليسک میباشد) است و پستانهای آن به اومانيسم تعبير شده است.

بفومت، خدای شیطانپرستان
همانگونه که قبلا نیز گفته شد، اين معماری هم اينک در سراسر اروپا و آمريکا در بسياری از ميادين اصلی شهرها به چشم میخورد. اين موضوع در قرن 19 توسط فراماسون ها محقق شد. بدين ترتيب ابليسک نمادی شد از قدرت عظيم فراماسونری در اين قرن و اين موضوع نشان دهنده عشق شديد و پنهانی فراماسونها به اين نماد شيطانی است. فراماسونها علاقه بسياری نيز به ازيريس و افسانه آن دارند. در اين افسانه آمده است ازيريس پادشاه مصر با خواهرش آسيس(Isis) ازدواج میکند. برادر ازيریس، سِت (Set)، برای به چنگ آوردن پادشاهی تصميم به قتل برادر خود میگيرد، ست ازيریس را فريفت تا در صندوق طلايی پنهان شود ولی بلافاصله درب صندوق را قفل میکند و آن را در رودخانه نيل میاندازد. صندوق به شهر "بایبلوس" (Byblos) در سوريه کنونی میرسد و در حالی که حاوی بدن مرده ازیریس بود کنار يک درخت اقاقيا توقف میکند. آسيس به توطئه ست پی میبرد و برای يافتن شوهر خود راهی میشود. آسيس خوابی میبيند مبنی بر اينکه ميتواند شوهر خود را در بيبلس بيابد. آسيس بدن شوهر خود را مي يابد و به مصر باز مي گرداند ولي ست بدن ازيريس را مي دزدد و آن را مثله مي کند (به 14 قسمت تقسيم ميکند) و هر قسمت را به گوشهاي از مصر ميفرستد، چراکه ميترسيد ازيريس دوباره زنده شود. آسيس دوباره براي پيداکردن قطعات بدن شوهرش به راه ميافتد و تنها در يافتن يک قطعه ناموفق است، او هر 13 قطعه يافته شده را به خاک ميسپارد. پسر ازيريس، هوروس (Horus) انتقام پدر خود را گرفته و عموی خود را میکشد. پسر ديگر ازیريس به نام آنوبيس(Anubis) پدر خود را زنده مي کند. و اينک ازيريس به عنوان خداي مردگان شناخته ميشود. تنها تکهاي از بدن ازيريس که يافت نشد، "آلت تناسلي " او بود که "ست " آن را در نيل انداخته بود و ماهيها آن را بلعيده بودند. به خاطر اين موضوع آسيس آلت تناسلي مصنوعي ساخته بود و در مصر فرقه ججاي براي پرستش آن ايجاد شده بود. عدهاي معتقدند که ابليسک نمادي از همان بنايي است که آسيس آن را ساخته است.

خدای اوزیریس، خدای مردگان و جهان زیرزمینی، خدای محبوب فراماسونها
نماد شیطان در مرکز مسیحیت جهان
ابليسک ها بعد از سقوط امپراتوري روم تا رنسانس ديگر مطرح نشدند. مهمترين ابليسک در روم (که مشهور به پايتخت ابليسک ها است) در واتيکان مرکز مسيحيان کاتوليک جهان قرار دارد، بنايي به ارتفاع 5/25 متر که در سال 37 ميلادي از مصر به اين شهر منتقل شد، بعدها پاپ سيکستاس پنجم (Sixtus V) تصميم به نصب اين ابليسک در ميدان سنت پيتر (Saint Peter) روبروي کليسايي به همين نام گرفت. پاپ در نظر داشت ابليسک را به واسطه نصب صليب بر روي هرم آن در تمام رم نمادي از تقدس بکند و آن ها را در مقابل تمام کليساهاي مهم شهر قراربدهد تا وسيلهاي براي ترويج مسيحيت براي زائرين اين شهر باشد. پاپ سيکستاس پنجم قبل از نصب ابليسک در ميدان سنت پيتر، ابليسکي چوبي به جاي آن قرار داد تا مراسم جنگيري از ابليسک اصلي به پايان برسد و نصب آن در سال 1586 با به کارگيري 1000 مرد و 140 اسب خاتمه يافت.
اربابان کلیسا برای توجیه قرار گرفتن ابلیسک در میدان مذکور چنین میگویند: "برای کافران ، ستون هرمی شکل سنگی یک نماد خورشیدی است که نماینده یک جریان حیاتی بین آسمان و زمین ، راهی برای برقراری ارتباط به الهی بود.به عنوان یک اثر تاریخی بت پرست در بزرگترین میدان مسیحی ، آن را نمادی از انسانیت رسیدن به مسیح است." البته این ابلیسک نقش یک ساعت خورشیدی را نیز ایفاء میکند و بنا به گفته پاپ بندیکت شانزدهم: "آن ساعت آفتابی غول پیکر برای کمک به خاطر نشان کردن نماز همیشگی خود و روز مقدس در طول سال است."

نماد شیطان در پایتخت مسیحیت
انتقال دیگر ابلیسکها توسط فراماسونها
در قرن نوزدهم فراماسونها ابليسک را به عنوان تنها بنای يادبود ازيريس در معماري بسياري از شهرهاي تمدن غرب وارد کردند، اين موضوع در زمان غارت مصر توسط ناپلئون به اوج خود رسيد. پاريس اولين شهر در تمدن مغرب زمين بود که اين معماري را درون خود جاي داد. در سال 1830 محمدعلي نايب السلطنه مصر به پادشاه فرانسه ابليسکي هديه داد که اينک در ميدان کنکورد (Place de la Concorde) در پاريس وجود دارد. اين ميدان در انقلاب فرانسه به نام ميدان انقلاب خوانده ميشد و محلي بود که انقلابيون سر اشراف و کشيشان را به گيوتين ميسپردند.

ابلیسک میدان کنکورد که هرم آن به دستور شیراک طلاکوبی شد
حکاکيهاي روي اين ابليسک تعريف و تمجيد از فرعون مصر
است. در سال 1998 به دستور رئيس جمهور فرانسه ژاک شيراک هرم رأسي بناي
ابليسک را طلاکوبي کردند. در سال 1875 ژنرال جيمز الکساندر(Sir James
Alexander) تصميم به انتقال يک ابليسک به لندن گرفت، دکتر اراسموس ويلسون
(Erasmus Wilson) از فراماسونهاي معروف بود که هزينه انتقال و نصب ابليسک
را تقبل کرد. اين ابليسک توسط دو مهندس فراماسون به نام هاي ديکسون(Dixon) و
استيفنسون (Stephenson) نصب شد. در سال 1878 کنار رودخانه تايمز (Thames)
در لندن اين ابليسک نصب شد و به دليل زحمت فراوان اين جابه جايي و نصب به
دکتر ويلسن لقب شواليه اعطا شد. اين ابليسک به سوزن کلئوپاترا
(Cleopatra's Needle) معروف است. همانطور که ذکر شد ابليسکها در مصر
باستان به صورت دوقلو در دروازه معابد به کار ميرفت،
جفت ابليسک لندن
توسط فراماسونها به نيويورک منتقل شد و در پارک مرکزي شهر(Central Park)
کنار موزه متروپليتن (Metropolitan) در سال 1881 نصب شد. هزینه این نقل و
انتقال بر عهدخ سرمايه دار و فراماسونر معروف ويليام وندربيلت (William
Vanderbilt) بود. در مراسم افتتاحيه پس از نصب اين ابليسک ارکستر 9/000
نفره فراماسونرها برنامه اجرا کردند و جسي آنتوني استاد اعظم،(Grand
Master) فراماسونري نيويورک در اين مراسم سخنراني کرد. در اين سخنراني
آمده است مصر زادگاه علم (Science)، نجوم، ادبيات و هنر است و ما
فراماسونرها بايد به دنبال اصول خود در مصر باستان باشيم و آن اصول را احيا
کنيم.
![]() |
![]() |
بزرگترین ابلیسک جهان چگونه بوجود آمد
البته در همين قرن نقشه يک ابليسک عظيم در حال اجرا بود. از سال 1848 در شهرواشنگتن پايتخت ايالات متحده آمريکا اجراي اين نقشه آغاز شد و اين ابليسک به يادبود جرج واشنگتن اولين رئيس جمهور آمريکا که از فراماسونرها بود"یادبود واشنگتن" (Washington Monument) نام گرفت.

نمایی از ابلیسک واشنگتن و کاخ سفید
در تشييع جنازه جرج واشنگتن در سال 1799 که طبق آداب و رسوم
فراماسونري برگزار شد، هر فراماسونر يک شاخه درخت اقاقيا به روي تابوت
واشنگتن ميگذاشت که اين سمبلي بود از بازگشت و زنده شدن ازايريس به اميد
زنده ماندن ابدي واشنگتن. در 1885 در سالروز تولد جرج واشنگتن اين ابليسک
افتتاح شد. در سخنراني اين مراسم يک فراماسونر مهم گفت: "ما سازندگان
جامعه انساني هستيم و سنگهاي اين بنا مردان زندهاي هستند که ذهنهايشان
با عشق الهي روشن شده است و قلب هايشان با يافتن اين عشق پاک ميدرخشد و
نفسهايشان اميدوار به زندگي ابدي مثل ازايريس است". وزن اين بنا به
81/000 تن و ارتفاع آن به 555 متر ميرسد. در حال حاضر اين ابليسک
بزرگترين و بلندترين ابليسک جهان ميباشد. اين بنا از کاخ سفيد و کنگره
آمريکا کاملاً ديده ميشود. از زمان رونالد ريگان (Ronald Reagan) تمامي
مراسم سوگندهاي رئيس جمهوران در پاي اين بنا برگزار ميشود. ساخت اين بنا
1/300/000 دلار هزينه برمي دارد و وزن هرم رأسي آن 3/300 پوند است. ابليسک
واشنگتن به فاصله 900 متري غرب کنگره و 900 متري جنوب خانه اصلي
فراماسونري است.
در زلزلهای که اخیرا در شهر واشنگتن رخ داد
آسیبهایی به این نماد شیطانی وارد آمد. بنا بر گزارشهای منتشره دولت
آمریکا از چندین گروه مهندسی دعوت کرده است تا نسبت به تعمیر هر چه سریعتر
این ابلیسک و مقاوم نمودن آن در برابر آسیبهای احتمالی آتی تلاش
نمایند.
حذف نماد شیطان از مراسم رمی جمرات در جایگزینی آن با یک دیوار
طی سالیان متمادی، حجاج خانه خدا در مراسم رمی جمرات به سوی ستونی شبیه به ابلیک سنگ میانداختند تا بدین ترتیب از شیطان برائت جسته و این رانده شده از ملکوت خدا را از دلهای خود نیز برانند. در سالهای اخیر و طی تصمیم آل سعود به بازسازی مکه، علاوه بر تخریبهایی که در بافت تاریخی کعبه روی داد و نیز ساخت و سازها مشکوکی که پیرامون اطراف مسجدالحرام انجام گرفتند، سه ستون شیطان نیز با یک دیوار جایگزین گردید. طراحی دیوار مراسم رمی جمرات بر عهده یک معمار صهیونیست به نام نورمن فاستر (Norman Foster) بود که طراحی و احداث تعداد زیادی ابلیسک را بر عهده داشته است. آیا این کار با هدف حفذ ستون ابلیسک مانند شیطان از سنگهای حجاج انجام گرفته؟